روابط بسیار نزدیک و همپیمانی سازمان رهبری بهاییت با بیگانگان و دولتهای استعماری، آنچنان آشکار است که تاریخنگاران حوزه تاریخ معاصر ایران، بهاییت را محصول سیاستهای استعماری غربی برای تغییر بنیان فکری و اجتماعی جوامع اسلامی میدانند.1
فریدون آدمیت، نماد روشنفکری الحادی، درباره وابستگیهای سیاسی بهاییان مینویسد:
...دستگاه بهایی پیوستگی خاصی با سیاستهای مختلف خارجی داشته و این کیفیت با گرویدن عنصر یهودی به آن گروه، حدت گرفته است. مرام و مقصد آنان رواج بیوطنی است و راه و رسم آنان سرسپردگی به سیاستهای اجنبی. ...رأی ما دراینباره مبتنی است بر شواهد عینی و آنچه برای ما معتبر است، همان شواهد عینی است.2
وی سپس با بررسی شواهد خود، چنین نتیجه میگیرد که عنصر بهایی نیز چون عنصر جهود، یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران شد. جالب اینکه از جهودان نیز کسانی به این فرقه پیوستند.
تاریخنگاران غیربهایی بیطرف، تردیدی ندارند که این مذهب با پشتیبانی و جهتدهی قدرتهای استعماری شکل گرفته است تا ساختار جامعه مذهبی ایران را دگرگون سازد و نیز منافع استثمارگران را تأمین کند. برای اثبات این مدعا، شواهدی عرضه میکنیم و وجدانهای بیدار را به داوری فرامیخوانیم:
بهاییت در مسیر تاریخی و اعتقادی خود با چالشهای گوناگونی روبهرو است که مهمترین آنها عبارتند از:
1. اختلاف بهاییت با آموزهها و متون معتبر اسلامی
الف) مخالفت بهاییت با خاتمیت پیامبر اسلام
مسلمانان، حضرت محمد صلی الله علیه و آله را پیامبر اسلام و آخرین فرستاده خدا و اسلام را آخرین دین و کاملترین آیینی میدانند که خداوند به بشر ارزانی داشته است و معتقدند پس از اسلام، دین دیگری نخواهد آمد. در زمینه خاتمیت پیامبر اسلام، آیهها و روایتهای زیادی در قرآن و منابع روایی وجود دارد. صریحترین آیه در این زمینه آیه 30 سوره احزاب است که میفرماید:
ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین.
محمد، پدر هیچیک از مردان شما نیست. همانا او فرستاده خدا و پایانبخش پیامبران است.
همچنین در روایت معروف و مشهور «منزلت» که شیعه و سنی آن را قبول دارند، پیامبر اسلام خطاب به امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید:
یا عَلِی اَنتَ مِنّی بِمنزلةِ هارونَ مِن موسی اِلّا اَنَّه لا نَبی بَعدِی.1
ای علی! جایگاه تو نسبت به من، همانند جایگاه هارون نسبت به موسی است، جز اینکه پیامبری پس از من نیست.
رهبران بهایی بهگونهای شگفتآور، از سویی آیات قرآن و حتی روایتها را تأیید میکنند و از سوی دیگر با معرفی خود بهعنوان فرستادگان الهی، مدعی ادامه داشتن سلسله پیامبران الهی و منکر خاتمیت رسول خدا صلی الله علیه و آله شدهاند. مبلّغان مختلف بهایی برای برطرف کردن این اختلاف، کوششهای نافرجامی کردهاند. ابوالفضل گلپایگانی، خاتمیت را وبای عام دینی مینامد و در کتابهای خود از جمله کتاب فرائد، عاجزانه درصدد انکار آن با توجیههای بیاساس است.2
با ادعای اینکه فالون دافا مذهب نیست؛بلکه یک روش تزکیه است و هر کس با هر مذهبی میتواند این روش را تمرین کند و تزکیه نماید،به فریب دادن مردم پرداختهاند و هم اکنون بیش از صدمیلیون نفر در60کشور جهان آن را تمرین میکنند.
مرحوم آیت الله العظمی 'محمدتقی بهجت' كه دوای دردها را در دعای تعجیل در ظهور امام زمان(عج) می دانست، فرمود: مهمتر از دعا برای تعجیل در ظهور حضرت مهدی(عج)، دعا برای بقای ایمان و ثابت قدم بودن در عقیده و عدم انكار آن حضرت تا ظهور اوست.
به گزارش ایرنا، امروز جمعه - ۲۷ اردیبهشت ماه - مصادف با چهارمین سالگرد عروج ملكوتی عارف وارسته و سالك الی الله آیت الله بهجت است؛ فقیهی كه عمر خود را برای تبلیغ معارف دینی و هدایت عابدان و رهپویان حقیقت صرف كرد.
به اعتقاد این مرجع تقلید، اگر برای فرج دعا می كنید، نشانه آن است كه هنوز ایمانتان پا برجاست، زیرا در آخرالزمان گرفتاری اهل ایمان خیلی سخت می شود.
وی با بیان اینكه 'سبب غیبت امام زمان(عج) خود ما هستیم' به روایتی اشاره كرده و فرمود: بیشتر كسانی كه اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انكار می كنند. یعنی بیشتر مردم از اعتقاد و ایمان به امامت برمی گردند.
به همین علت این عارف وارسته به نقل از ائمه معصومین(ع) سفارش كردند تا این دعای فرج را كه دعای تثبیت در دین است، بخوانیم 'یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینك' ای خدا، ای رحمت گستر، ای مهربان، ای زیر و رو كننده دل ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان. یعنی آن مرتبه ای از ایمان را كه به من منت نهادی، حفظ كن، نه این كه مسلمان باشد و به همان باقی باشد، چون این معنا، تثبیت در دین نیست.
سخن درباره زمان غیبت کبرای حجت حق است، که در این موقعیت نمی توان برای مسأله بیش از سه صورت فرض کرد.
به گزارش جام نیوز، از آیت الله بهجت ره خواسته شد تا در مورد ولایت فقیه و محدوده اختیارات آن توضیح دهند. ایشان در جواب این سوال فرمودند:
می دانیم که دین اسلام آخرین دین، و احکام و قوانین اسلام آخرین مقرراتی است که از ذات مقدس پروردگار وضع شده است، و پیغمبری بعد از خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله و سلم) نخواهد آمد، و کتابی آسمانی بعد از قرآن کریم فرستاده نخواهد شد، وباید این کتاب تا قیام قیامت کتاب قانون بوده و عترت اهل بیت پیامبر اکرم (صلوات الله علیهم اجمعین) مبیّن آن باشند.
و نیز روشن است که امت محمدی صل الله علیه و آله و سلم در زمان حضرت حجت و معصوم حق، هر چند در زندان یا در حال تبعید باشد می توانند وطیفه خود را ولو با مشقّت بسیار و تحمل مشکلات فراوان به دست آورند. ولی سخن درباره زمان غیبت کبرای حجت حق است، که در این موقعیت نمی توان برای مسأله بیش از سه صورت فرض کرد:
منتقد جریان عرفانهای کاذب یعنی کسی که عرفان اسلامی را بطور علمی و عملی فرا گرفته و درصدد اثبات آن در مقابل هجمه نظریه های کاذب است، استادمان (مرحوم آیت الله احمدی) می فرمود: «عارف باید فقیه و مجتهد باشد.» یعنی فهم دینی آن در حد اعلا و در حد یک مجتهد دینی باشد. پس اگر از باب تعرف الاشیا باضدادها وارد شویم کسی می تواند منتقد عرفان کاذب باشد که به نحو اتمم و اکمل عرفان اسلامی را دریافت نموده باشد و سپس به نقد جریانهای کاذب منسوب به آن بپردازد.
عرفان حلقه با توسل به اندیشههای امانیستی و غیر الهی، در اولین قدم ضمن تاکید بر دست نیافتنی بودن خداوند، سالک را در رسیدن به حقیقت جهت اتصال به شعور کیهانی که هیچ صبغه الهی نداشته و تنها موید عرفان کابالاست، فرا میخواند.عرفانِ توحیدی، شناختی مبتنی بر کشف و شهود از راه قلب است که با سیر و سلوک همراه میباشد و در این مسیر، دل قابلیت دریافت اسرار و حقایق هستی را مییابد. اما در دورانی که مواجه با نفوذ عرفانهای کاذب، پهلو به پهلوی عرفانهای راستین هستیم، نحوه معرفیِ عرفان به طور عام و عرفان اسلامی به طور خاص بر اسلوبی جدید بنا نهاده شده است.
از آنجا که مدعیان عرفانهای نوظهور همواره به دنبال خیزشی نوین در مسیر سیر و سلوک عرفانی بودهاند، برآنند تا شتابزده خلا به وجود آمده میان انسان و خداوند را پر نمایند، لذا با توسل به اندیشههایی که کمتر صبغه الهی داشته و ریشه در آموزه های اومانیسم دارد، بشریت را در بیراهه ای جدید گرفتار نمودهاند. اما همانگونه که دینِ ساخته دست بشر، دین نیست، عرفان نیز که یکی از ساحات دین است، باید در زمین وحی ریشه گسترانیده و دستاوردِ التقاط و گزینش عرفانها یا عرفان وارهها نباشد.
در سه دهه اخیر جریان نوظهورِی با عنوان «عرفان حلقه» با ادعایِ صیانت از عرفانِ این مرزوبوم به صحنه آمده است و طریقتی جدید را بنیان نهاده که طی آن سالک، دیگر نیازی به درنوردیدنِ «مقاماتِ» عرفان اسلامی نداشته و تمام مراحل سیر و سلوک با اتصال به شبکه شعور کیهانی طی میشود.محمد علی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه در یکی از تألیفات خود می گوید: عرفان کیهانی(حلقه) سیر و سلوک عرفانی از طریق اتصال به حلقههای متعدد شبکه شعور کیهانی است.
اديان جديد، جنبشهاى نوپديد دينى، اديان بديل يا اديان دوران جديد همگى واژگانى هستند كه از پديده جديدى در جهان معاصر خبر مىدهند و پژوهشهاى گوناگونى را در حوزههاى مختلف علوم از جمله جامعهشناسى، دينشناسى، روانشناسى و جرمشناسى به خود اختصاص دادهاند . مراكز و نهادهاى گوناگونى در بررسى اين مساله شكل گرفته و شخصيتهاى معروف و پرتلاشى در اين عرصه پژوهشى پاى نهادهاند.
«. . . و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد; در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست . . .» (حجرات، 12)
بررسي اجمالي اعتبار مهمترين منابع کهن در موضوع نشانههاي ظهور
1- «الغيبة» نعماني
2- «کمال الدين و تمام النعمة»
نويسنده اين کتاب، «محمد بن علي بن بابويه قمي» معروف به شيخ صدوق است که يکي از برجستهترين عالمان شيعه به حساب ميآيد و همگان به دانش گسترده، وثاقت، تقوا و درجات والاي معنوي او معترفند.
وي در سالهاي ابتدايي قرن چهارم (305 يا 307) در خاندان علم و تقوي و در شهر عالم پرور قم ديده به جهان گشود. پدرش که يکي از دانشمندان و فقهاي برجسته دوران خود بود فرزند دار نميشد. به همين جهت نامهاي به حسين بن روح (نائب خاص امام زمان) نوشت و از امام عصر درخواست دعا کرد و حضرت در نامهاي براي فرزند دار شدن او دعا فرمود. بنابراين يکي از افتخارات شيخ صدوق اين است که با دعاي امام زمان به دنيا آمده است (رجال نجاشي، ص 262)
شيخ طوسي او را «دانشمندي جليلالقدر، حافظ احاديث، آشناي به رجال و نقادي عالي مقام در زمينه حديث» معرفي کرده و ميگويد: «از نظر حفظ احاديث و کثرت معلومات در ميان دانشمندان قمي، مانند او ديده نشده است. او حدود سيصد اثر تأليفي از خود به يادگار گذاشته است.» (فهرست طوسي، ص 442) البته از ميان تأليفات فراوان او تنها 18 اثر به دست ما رسيده است. در مورد بزرگي شيخ صدوق همين بس که او نويسنده کتاب «من لايحضره الفقيه» يکي از کتب اربعه شيعه (چهار کتاب برتر حديثي) است. وي پس از عمري پر برکت در سال 381 هجري ديده از جهان فرو بست.
شيخ صدوق در مقدمه اين کتاب پس از اشاره به شبهات فراواني که در زمينه غيبت امام عصر وجود دارد، از دستور امام زمان در عالم خواب بر نگارش کتابي در اين زمينه خبر ميدهد.
مرحوم حاج اسماعيل دولابي از علماي برجسته و از بزرگان اهل معرفت، درخصوص انتظار فرج تمثيل زيبائي دارند که نقل آن آموزنده است.
آن مرحوم ميفرمايند:
پدري چهار تا بچه را گذاشت توي اتاق و گفت اينجا را مرتب کنيد تا من برگردم، خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه ميکرد ميديد کي چه کار ميکند، مينوشت توي يک کاغذي که بعد حساب و کتاب کند.
يکي از بچهها که گيج بود، حرف پدر يادش رفت. سرش گرم شد به بازي. يادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنيد.
يکي از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ريختن و داد و فرياد که من نميگذارم کسي اينجا را مرتب کند.
يکي که خنگ بود، ترسيد. نشست وسط و شروع کرد گريه و جيغ و داد که آقا بيا، بيا ببين اين نميگذارد، مرتب کنيم.
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را ديد از پشت پرده. تند و تند مرتب ميکرد همهجا را.
ميدانست آقاش دارد توي کاغذ مينويسد.
هي نگاه ميکرد سمت پرده و ميخنديد. دلش هم تنگ نميشد. ميدانست که آقاش همين جاست.توي دلش هم گاهي ميگفت اگر يک دقيقه ديرتر بيايد باز من کارهاي بهتر ميکنم.
آن بچه شرور همه جا را هي ميريخت به هم، هي ميديد اين خوشحال است، ناراحت نميشود.
وقتي همه جا را ريخت به هم، آن وقت آقا آمد.
ما که خنگ بوديم، گريه و زاري کرده بوديم، چيزي گيرمان نيامد. او که زرنگ بود و خنديده بود، کلي چيز گيرش آمد.
زرنگ باش. خنگ نباش. گيج نباش.
شرور که نيستي الحمدلله. گيج و خنگ هم نباش.
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببين و کار خوب کن
خانه را مرتب کن، تا آقا بيايد.
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نشانه هاي ظهور امام عصر(عج) و آدرس zohoor08.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 190
بازدید کل : 209047
تعداد مطالب : 130
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1